امروزه مدیریت رئیس مابانه و یا در معنای دیگر کنترل بیرونی در محیط کار هرچند نسبت به گذشته کمتر شده ولی هنوز متداول است
چنین مدیری این پیام را القا می کند من کسی هستم که باید از من بترسید.وقتی یک کارمند در هر سطح و رده ای با محیط کار و مدیرانش احساس پیوند نکند نتیجه اش کار با کیفیت پایین می شود .
در فضای مدیریتی امروز اگر چه مدیران ارشدی که ریاست می کنند هنجار کل سازمان را تدوین می نمایند ولی ریاست مابی آشکار در سطوح بالا معمولا دیده نمی شود .تا زمانی که مدیران ارشد سازمان به طور آشکار در جهت مدیریت راهبرانه گام برندارند مدیریت رئیس مابانه در ذهن بسیاری از کارکنان به نوعی ثبت شده است.حتی پس از اقدام آشکار سبک مدیریت راهبرانه در سازمان چند سال زمان خواهد برد تا این طرز فکر و دیدگاه جدید در ذهن مدیران رده ی پایین که با چیزی جز ریاست مابی آشنا نیستند جا بیفتد .مدیران رده پایین هرچه بیشتر خودشان تحت مدیریت ریاست مابی کار کرده باشند بیشتر از روش های ریاست مابی استتفاده می کنند و برایشان مهم نیست در سطوح بالا چه می گذرد و چه تغیراتی انجام شده است واضح تر اینکه مدیران رده پایین بیشتر از مدیران رده ی بالا به ریاست مابی متوسل می شوند و در فرایند تغییر به سوی راهبرانه در سازمان به شدت مقاومت نشان می دهند .برای مثال در شرکتی که تنها دو کارمند وجود دارد کارمند ارشد حس و میل ریاست بر دیگر کارمند خود دارد .
آسیبی که مدیریت رئیس مابانه دارد این است که اکثر مدیران کارمندان کارگران یک تصویر مطلوبی از مدیر بالادست خود ندارند و می توان گفت نوعی قانون جنگل بر سازمان حاکم است که در ان کسی به کسی اعتماد ندارد.و بهای این بی اعتمادی و ترس بالا رفتن هزینه ها و افت کیفیت است .
برای نجات سازمان و دنیای کار از این نوع مدیریت مدیران رده بالا باید در جایگزین کردن با مدیریت راهبرانه گام ها ی موثرتری بردارند با توجه به اینکه امروزه مدیران رده بالا در سازمان خیلی کمتر رئیس ماب هسند ولی این ویژگی در مدیران رده پایین به وضوح دیده می شود چون انها ریاست را دوست دارند و کارکنان هم زیاد از این بابت ناراضی نیستند چون تا جایی که می توانند کم کاری می کنند و گناه کیفیت نامطلوب را به گردن رئیس می اندازند .
چهار عنصر مدیریت رئیس مابانه
۱) رئیس خود قوانین انجام کار قابل قبول را تعیین میکند و با کارکنان زیاد مشورت نمی کند.
رئیس رئیس ماب اهل مذاکره و سازش نیست ،کارکنان باید خود را با وظایفی که رئیس تعیین کرده تطبیق دهند وگرنه باید باپیامد ها تنبیه رئیس روبه رو شوند
۲) رئیس به جای اینکه به کارکنانش به طور عملیََ نشان دهد چطور کار کنند به آنان دستور انجام کار را می دهد و به ندرت نظر کارکنان را در مورد چگونگی بهبود بخشیدن به کار جویا می شوند .
۳) در این نوع مدیریت کارکنان توسط مدیر یا نماینده وی ارزیابی می شود و از ان جایی که خود کارکنان در این ارزیابی دخالتی ندارند بیش تر آنها تا جایی کار می کنند که اموراتشان بگذرد و بازرسان چاره ای جز اینکه کار با کیفیت پایین را بپذیرند ندارند .حتی در این محیط ها اگر کارکنی بیش از وظیفه ی خود کار کند از سوی همکارنش طرد می شود .
کار در دنیای مطلوب این کارمندان با روش رئیش ماب جایی ندارد و فکر انجام کار با کیفیت به ندرت به ذهنشان می رسد .
۴) اغلب کارکنان در برابر رئیس مقاومت میکنند و کیفیت کار را پایین می اورند رئیس برای مجبور کردن کارکنانش برای انجام کار مورد نظر آنها را تهدید و یا تنبیه می کنند مدیر با این فضا کاری می کند رده های بالا تا پایین مدیران و کارکنان در برابر هم قرار می گیرند و یکدیگر را دشمن خود می دانند و ترس و هراس حکمفرماست رئیس با فکر و رفتار غلط خود همکاری و مساعدت با کارکنان و بین کارکنان را از بین می برد و وجود آن را مخرب و نادرست می داند.
یک مدیر رئیس ماب یک انسان آزمند و حریص است و این تصور که خیلی بیشتر از دیگران شایسته و سزاوار بیش تر داشتن هستند را در دنیای مطلوب خود جای میدهد.
مدیران اگر به انتخاب بهتر فکر کنند و آن را بیاموزند و در زندگی خود به کار گیرند می توانند با افراد زیر دست خود رایطه ی دوستانه تر ی برقرار کنند .
اگر مدیران رئیس ماب کنترل بیرنی را رها کنند و هنگامی که با زیردستان خود در ارتباط هستند به این فکر کنند که چقدر خوب است بتوانیم با یکدیگر کنار بیاییم و یک احساس خوب از یک ارتباط رضایت بخش داشته باشند و احساس نیاز به عشق و تقلق را طبق هرم مازلو در خود پر رنگ کنند می توانند تا حدی حرص و آز را در خود فرو بنشانند .
کارکنان با رضایت کامل برای مدیرانی کار می کنند که حریص و آزمند نیستند وانها علاوه بر دست و مغز خود که در اختیار مدیر می گذارند قلب خود را نیز فقط به یک مدیر راهبر می دهند .
زیرا یک مدیری که حرص و آز نداشته باشد به دنبال ارتباطات اثر بخش و موثر است و منافع کاکنان و تفاوت های فردی آنها را در نظر می گیرد و رضایت شغلی کارکنانش برایش مهم است .
مدیریت رئیس مابانه در دنیای امروزی یک مدیرت منسوخ است و باخت کاهش عملکرد و کیفت را به دنبال خواهد داشت .